«ماجینه»، سنتی به درازای چهارده قرن

۵,۸۷۳ بازديد

«ماجینه»، سنتی به درازای چهارده قرن https://d77.ir/ماجینه،-سنتی-به-درازای-چهارده-قرن/ دنیای 77 Tue, 27 Apr 2021 20:40:12 0000 عمومی https://d77.ir/ماجینه،-سنتی-به-درازای-چهارده-قرن/ سنت معروف به “ماجینا” از 14 قرن پیش به شهر مدینه برمی گردد. وقتی ستارگان آسمان مدینه در میانه ماه رمضان برای دیدن چشمان تازه باز شده کودک به سفر برمی گردند ، آنها شب برمی گردند ، همه بیش از هر شب به آسمان می آیند و فقط از لذت دیدار این پرواز می …

سنت معروف به “ماجینا” از 14 قرن پیش به شهر مدینه برمی گردد. وقتی ستارگان آسمان مدینه در میانه ماه رمضان برای دیدن چشمان تازه باز شده کودک به سفر برمی گردند ، آنها شب برمی گردند ، همه بیش از هر شب به آسمان می آیند و فقط از لذت دیدار این پرواز می کنند کودک و خورشید کودک. تولد این کودک ، که اولین فرشته زمینی خانواده آسمانی روی زمین بود ، که خداوند در کتاب نازل شده خود (قرآن) درباره او نازل کرد:

از “کوبا” تا “اولی” و “اصبه” تا “مهزور” و از “مجننیب” تا “دره رانونا” تمام خانه های داخل و اطراف شهر ، به خانه های مهاجران و انصار از مدینه ، بنی حارثه و بنی. خانواده های معاویه: در مناطق مختلف این دشت صدها قبیله دیگر که زندگی می کنند ، عمرو بن عوف ، پسر بایازار ، پسر سعید ، سلمان و یثرب سابق و در نزدیکی شهر پیامبر فعلی ، همه داستان تولد جدید دختر پیامبر و همسرش علی و داستانهای خاص خود را داشتند.

در این ساعت و شب بود که همه سر و صداهای هولناکی که هر روز شهر و ساکنانش را به لرزه در آورد ، آرامش و آرامش را بازگرداند و لحظات شیرین و زیبای شادی و خوشبختی در خانه های علی و بانوی جهانیان رقم خورد.

در هر انجمن تمرکز بر روی نوزاد تازه متولد شده مدینه و نوه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود!

همچنین باد از هر طرف به طرف شهر پیامبر می وزید و شاخه های شیارها و برگها و بوته های آنها برداشته می شد و چه آهنگ زیبایی است که نشان می دهد این حیوانات گیاهان شادی بوده و در اطراف شهر پیامبر ساخته شده اند و باد تمام موانع خود را در برابر مسجد پیامبر (ص) و علی (ع) از بین برد و به خانه فاطمه فرستاد.

بله ، اولین نسب پیامبر اکرم (ص) توسط امام حسن مجتبی ، کریم اهل بیت دیشه بر جهانیان آشکار شد
ساعتی از افطار نگذشته بود که زنان مدینه پسران ، دختران ، پسران و دختران خود را برای ابراز خوشحالی از تولد این پسر به خانه های خود فرستادند و جماعت بر سر تشویق فرزندان و جوانانشان سر و صدا کردند.
گروهی بر طبل و گروهی از کاسه ها و صفحات فلزی و گروهی با کف زدن اشعار زیبایی نوشتند که چهارده قرن بعد این سنت زیبا هنوز در شهرهای شیعه نشین عراق از نجف و کربلا و حلا ، ناصریه و قطت و بغداد و کاظمین و … در شهرهای جنوبی ، خوزستان. خرمشهر و آبادان در ماه مبارک رمضان نیمه شب ادامه دارد ، کودکان و نوجوانان در خیابان ها می دوند و لباس محلی شاد خود را می پوشند.

این گروه ها که گاه در محله ها ، کوچه ها و بازارها برگزار می شدند و کیسه ها یا سینی هایی را به گردن خود حمل می کردند ، شعرهای زیبایی با برخی طبل های زیبا و برخی بشقاب های معنوی یا قدیمی بر روی گلدان ها یا قاشق های روی زمین می نوشتند. چهارده قرن پیش با گویش های محلی آنها این کار را تکرار کنید.

شعرهای ذکر شده به شرح زیر است:
ما جن هستیم ، ما جن هستیم ، جن لولا الحسن یا پسر ابوالحسن الکاس و مادرش هستیم!

به یاد دارم وقتی بیش از پنج دهه پیش هشت یا نه ساله بودم ، این مناظر زیبا و فراموش نشدنی را در محله مشرق نجف ، یکی از قدیمی ترین محله های شهر دیدم. گروهی از سینی های کوبان و طبل های کوچک کوزه محلی درهای خانه در دنیایی از هیجان و شادی پخش شده و دختران و پسران هم سن و سال شعرهایی را با صدای بلند می خوانند:
ماجینا ماجینا لولا الحسن ماجینا یا الله هلا الچاز و آنتینا
این یعنی: ما نیامدیم ، نیامدیم ، اگر حسن نبود ، ما نمی آمدیم ، انشا willingالله دستش را در کیسه گذاشت تا جشن بگیرد

تیها ، بسیاری از این سنت ها به عنوان برکت و نعمت تیهیا ، که عبادتش شایسته ذکر بود ، درهای خانه هایشان را گشود و به کودکان و گروه ها اجازه ورود به حیاط خانه هایشان را داد.

سپس در دنیای هیجان کودکانه ، با کوبیدن مته ، سینی و بشقاب همه ، شعر را چند بار خواند و در پایان ، صاحب خانه مبلغ زیادی پول یا کدو سبز و انواع دیگر برنج داد یا یک سینی یا کیسه برای آن گذاشت گروه شیرینی و چیزهای دیگر. و در این زمان است که کودکان و نوجوانان umol شادی را در دنیای شادی و حرکت سپاسگزارانه از یک درب به در دیگر می کوبند. به یاد دارم که بعضی از خانه ها عیدی دادن به این کاروان های شادی و بی گناه را برای تأمین منافع بیشتر در خانه های خود به تأخیر می انداختند.

حالا علاوه بر محله ها ، این رسم زیبا به خیابان ها آمده و نوجوانانی با همان رسم قدیمی کنار ماشین آمده اند و هر از چندگاهی آن را محاصره می کنند و تا عید آن را ترک نمی کنند.
در ماه رمضان هنگامی که در نجف در پیشکارونا بودم ، مناظر دیدنی که بیش از پنج دهه پیش من را به عقب بردند ، اشک در چشمان من ایجاد کرد ، اشک شادی ، اشک غم کودکی ، اشک در اطراف این شهر مقدس ، ماشین هایی که بیرون آمدم و بسیار در میان قاریان شعر فوق الذکر لحظه خوبی داشتند و در پایان من مجموعه خوبی را به آنها ارائه دادم.

استقرار و تداوم این سنت های زیبا
ای کریم اهل بیت ، تولدت مبارک
ای ابوالحسن ، ای یعنی پروردگار جهانیان و ای برادر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
و سلامتی را در جامعه بشری برگردانید! آمین

* عضو آکادمی علوم پزشکی ایران

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.